به گزارش امید، اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- همه بدبختیامون مال خودمونه ها؛ به شادی که می رسیم؛ میگن بیاین قسمت کنیم...!
2- پسر خاله م سال دیگه میره کلاس اول دبستان، اومده بود خونمون بهم گفت دایی یعنی من دکترم بیا معاینه ات کنم. از فشار خون و ضربان قلب و نبض بگیر، تا چربی و قند خون سوال می پرسید ازم. اونوقت تمام اطلاعات پزشکی من بعد از ربع قرن زندگی توی آمپول و اون چوب بستنی که می کردن تو حلقم خلاصه میشه.
3- بابام: اون موقع بابام با ازدواج من و مامانت به شدت مخالف بود. اون زمان که مث الان نبود، پسر نمی تونست رو حرف باباش حرف بزنه.
مامانم: آره بابات راست میگه. بابای منم با ازدواج ما مخالف بود. اون زمان که مث الان نبود، دختر جرأت نمی کرد با پدرش مخالف کنه.
من از شما می پرسم؛ مامان بابای شما هم اون زمان نمی تونستن رو حرف پدراشون حرف بزنن و الان شدن مامان بابای شما؟
4- آدم این بفرمایید شام رو که می بینه خدا رو شکر می کنه که بعضیا از ایران رفتن.
5- افتخار نکن که به اندازه تار موهات رفیق داری. وقتی محتاجشون میشی می فهمی که کچلی.
6- چندین سال پیش، کل خانواده مو که شامل پدرم و مادرم، برادرم همراه با خانمش که تازه عروسی کرده بودن و همچنین پدر بزرگ و مادربزرگمو به زور جمع کردم تا ازشون عکس بگیرم، همگی بعد از 10 دقیقه لباس عوض کردن شیک وایسادن، منم اصرار داشتم که به همدیگه بچسبین تا عکس قشنگ بشه، چون ته تغاری و یکی یدونه بودم همه هر کاری می گفتم انجام می دادن. خلاصه گفتم 3...2...1 و یه دفعه پارچ آب یخی رو که کنارم گذاشته بودم با تمام توان ریختم روشون، بیچاره ها 30 ثانیه ای طول کشید تا از شوک دربیان. بیچاره پدربزرگم که تو مرکز قرار داشت چون فیگور خنده گرفته بود نیم لیتر آب خورد!
7- من نمیدونم چه حکمیته هر وقت که من گشنمه، فرق یخچالمون با کمد، فقط چراغ توشه! حالا کافیه من مریض بشم و اشتهام کور بشه، از تخم طوطی آمازونی بگیر تا شتر بریون در این گنجیده میشه.
8- تو فصل بهار همش خوابمون میاد، تو فصل تابستون گرمازده می شیم همش زیر باد کولر ولوییم و می خوابیم. تو فصل پاییز سه ماهشو سرما خوردیم حال نداریم، می خوابیم. تو فصل زمستون هم که سرده دیگه کلا باید رفت زیر پتو خوابید.
9- یه یخچال نو خریدم، یخچال قدیمیه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رایگان، هر کسی خواست، ببره.
هر روز میومدم می دیدم یخچال سر جاشه.
دو سه روز گذشت دیدم اینطوریه رو یخچال نوشتم: برای فروش، 50 هزار تومان
فردا صبحش اومدم دیدم یخچال رو دزدیدن
10- اینایی که میرن رو ریل قطار می خوابن و عکس می گیرن نمیدونن قطار توالتش یه سره ست؟
11- تو مترو انقلاب دختره گوشیش زنگ زد و جواب داد: الو من الان مترو میردامادم تا پنج دقیقه دیگه می رسم. یه وقت نری رضا!
پیرمرده داد زد: دروغ میگه رضا، مترو انقلابه رضا، برو واینسا.
12- طرف نوشته من خیلی لاغرم هر کار می کنم چاق نمیشم یکی اومده کامنت داده رو تردمیل برعکس بدو.
13- مورد داشتیم اسم مامانشو توگوشیش «بیا خونه» سِیو کرده.
14- سخت ترین کار دنیا این است که با دست، با ناخن کوتاه، یک تخم هندوانه را از روی سرامیک کف آشپزخانه برداری.
15- نمیدونم چه حکمتیه که دهه پنجاهی ها تا یه مدت دیگه نوه شون به دنیا میاد. دهه هفتادی ها همه ازدواج کردن اما دهه شصتی ها نه زن می گیرن نه شوهر می کنن. واقعا چه حکمتی توشه خدا می دونه.
16- یه مغازه هست که روش نوشته اسنک اسنک، کتلت. کاش پول داشتم مغازه بغلش رو می خریدم و می نوشتم «کتلت به گوشم.»
17- دهه 60 تلویزیون یه سری فیلم های لورل و هاردی را نشون می داد وقتی تموم شد مردم میگفتن لورل هاردی تصادف کردن مردن!
18- یه بار یه پیرمرد مغازه داره گفتم می خوام کیفی که اون بالاست ببینم گفت اگر می خری بیارم گفتم اگر خریدش اجباریه براچی ببینم، دعوامونشد به هم بد و بیراه گفتیم.
19- نمی دونم من حس می کنم بوی خاک میاد یا واقعا اینجا بوی خاک میاد، کاش یه مراکزی بود زنگ می زدی میومد بو می کشید می گفت بوی خاک میاد یا نه.
20- آدم خوش عکس همه ش از خودش عکس می گیره یا وسط عکس ها می پره؛ آدم بدعکس همه اش از دوربین در می ره که مبادا تصویرش ثبت شه؛ خوش عکسی و بدعکسی آدم رو از کار و زندگی میندازه.
21- اغلب آدم ها دست کم یک بار عینک آفتابی شون رو گم کرده اند اما اغلب آدم ها تا آخر عمر حتی یک دونه عینک آفتابی هم پیدا نمی کنند، پس، جایی در این دنیا، آدم هایی هستند با چندین و چند هزار عینک آفتابی.
22- هاردی: می خوام ازدواج کنم.
لورل: با کی؟
هاردی: معلوم دیگه، با یه زن. مگه تو کسیو دیدیکه با یه مرد ازدواج کنه؟
لورل: آره.
هاردی: کی؟
لورل: خواهرم!
23- بابام میگه اول گوش کن ببین چی میگم بعد یا قبول کن یا برو فکراتو کن، بعد قبول کن! پدر دموکراته ما داریم؟
24- دوستم تعریف می کرد رفته بوده خواستگاری، توی صحبت دو نفره دختره بهش گفته: راستش من قصد ازدواج ندارم! دوستم هم گفته: منم اومده بودم خونه تون میوه بخورم برم!
25- یه مدل بی شعور داریم که وقتی باهاش مشورت می کنی در آخر میگه نمیدونم والا هر طور خودت می دونی. اینجور آدما رو باید فقط زد.
26- پیرمردی سه فرزند داشت. روزی فرزندانش را جمع کرد و به هر کدام چوبی داد شکستند! بیل داد، شکستند. تیرآهن 18 داد، شکستند! پیرمردگفت: آدمباشین، مسخره بازی درنیارین می خوام نصیحت تون کنم.
27- الان تو ماهی از سال هستیم که پدرا وقتی نصف شب بیدار میشن؛ نه کولر روشنه، نه بخاری که خاموش کنن، میرن پنجره رو میبندن.
28- اینکه پسرا مشکل «چی بپوشم؟» ندارن، ربطی به ژنتیک و ... نداره. کلا یه دست لباس تمیز بیشتر ندارن.
29- پول خوشبختی میاره؛ من حاضرم این ریسک رو بپذیرم و به عنوان نمونه آزمایشگاهی ثابت کنم به جهانیان ... دیگه کی با منه؟
30- چرا زنان دکتر زنان دارن، کودکان دکتر اطفال دارن! ولی مردا دکتر مردان ندارن؟! این تبعیض جنسیتی نیست واقعا؟
31- یه سوال فلسفیه که بدجور ذهنمو درگیر کرده: چرا مگسی که گنده ست خره، اما زنبوری که گنده ست گاوه؟
32- دیروز دختره همسایه به یه پیرمرد فقیر سر کوچه غذا داده، امروز که از کنارش رد میشده پیرمرده صداش کرده یه کتاب بهش داده به اسم چگونه آشپز خوبی شویم!
33- مورد داشتیم ورودی 92، رفته آموزش و گفته استاد نیومده، توپ بدین بازی کنیم!
34- وسایل تیراندازی با کمان: 4 میلیون
وسایل اسکی: 3 میلیون
وسایل کوهنوردی: 2 میلیون
دوچرخه: یک میلیون
حداقل هزینه برای خرید هر یک از وسایل ورزشی 800 هزار تومان
قلیون: 5 هزار تومان
بعد میگن چرا قلیون می کشی
35- دقت کردین همیشه راه حل دوم از راه حل اول آسونتر بود، ولی همیشه فقط این راه حل اول بود که تو امتحان نمره می گرفت!
36- مورد داشتیم از دختره پرسیدن قدت چنده؟ گفته با کیلیپس یا بی کیلیپس؟
37- من بچه که بودم تا هر کاری می کردم تمام اعضای فامیل می گفتن تو به ما رفتی اما الان که بزرگ شدم، هیچکدوم مسئولیت حرفی که زدن رو به عهده نمی گیرن؛ و مرتبا می پرسن تو به کی رفتی؟!
38- تا حالا دقت کردین هر وقت بحث مدرسه تیزهوشان پیش میاد اکثرا قبول شدن اما نرفتن!
39- از ذهن تا دهن فقط یک نقطه فاصله است. تا ذهنت را باز نکردی، دهنت را باز نکن.
40- دیشب مهمون داشتیم به یکی تعارف کردیم گفتیم شما حق پدری به گردن ما دارید، دیگه بعدش کلید کرده بود می گفت هوا خنک شده اجازه بدید کولرو خاموش کنم.